در روزهای گذشته خبرهایی درباره گره خوردن روند مذاکرات هستهای در وین به گوش میرسد. به نظر رسانههای غربی در مورد این اختلافنظر و بنبست ایجاد شده، در حال بزرگ نمایی هستند؛ چرا که سران کشورهای غربی نمیخواهند به خواسته منطقی جمهوری اسلامی در مورد پایان همیشگی و قطعی پروندههای قدیمی تن بدهند. در این میان حقیقت مسلم آن است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی ثابت کرده هرچند به عنوان یک نهاد سیاسی تعریف شده، ولی افسارش در دست غرب بوده و معمولاً با تحریک رژیم صهیونیستی علیه ایران دست به پروندهسازی می زند. در گذشته نیز تجربه آن را داشتهایم که هر وقت آمریکا و شرکایش در رسیدن به اهدافشان ناکام میمانند، آژانس وارد شده و با سندسازی سوژه دیگری برای فشار بر تهران را علم میکند.
با وجود این، به نظر میرسد جمهوری اسلامی در این مقطع میخواهد پرونده ادعاها درباره نظامی بودن برنامه هستهایش که مانند استخوان لای زخم است، برای همیشه بسته شود تا پس از توافق، کشورهای غربی، اجازه بازی کردن را با این مهره سوخته نداشته باشند. اصرار و مقاومت منطقی تیم مذاکره کننده ایران در این زمینه بسیار صحیح بوده و با توجه به مقاومت مشکوک طرف غربی در این باره، حتی اگر هیئت ایرانی دست خالی هم به کشور بازگردد، بهتر است تا تن به چنین توافقی بدهد که فرداروز بار دیگر آژانس با یک بهانه و خبر جعلی بخواهد برای کشورمان دردسر درست کند.
بر این اساس عملیات روانی اتفاق افتاده در روزهای گذشته امر جدیدی نیست. آنها همواره با اعمال تاکتیکهای رسانهای به دنبال آن هستند ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرند و با تخریب بنیانهای اعتماد به نفس ملتها منافع ملی آنها را غارت کنند. افرادی که در گروه بینالمللی بحران آمریکا متمرکز هستند، از بدو شکلگیری برجام با راه اندازی جنگ روایتها در صدد انحرافسازی در افکار عمومی و تصمیمات تیم مذاکرهکننده ایرانی بودهاند و افرادی مانند علی واعظ که در فضای مجازی اخبار ضدونقیض در مورد مذاکرات هستهای منتشر میکنند، همان شیپورچیهای میادین جنگ روایتها هستند. هدف از این نبرد همانگونه که گفته شد، در وهله نخست تحت فشار گذاشتن طرف ایرانی برای انعطاف و امتیازدهی و در ادامه حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و همچنین جلوگیری از افول بیش از پیش ایالات متحده است. آمریکاییها و بهویژه دموکراتها، همیشه در کنار جوسازی سیاسی و اینکه دنبال دیپلماسی هستند، میکوشند یک تصویرسازی و روایت معمولاً دروغ رسانهای هم چاشنی منافع ملی خود کنند و بگویند ما کشور متعهد و قانونمدار هستیم و این ایران است که مانعتراشی میکند. این در حالی است که آمریکا با خروج از این توافق به تهران بدهکار است و اگر قرار است گام اصلاحی صورت گیرد، باید از سوی این کشور باشد.
در چنین شرایطی ما میتوانیم نسبت به تأثیر حصول یا عدم حصول توافق با غرب نظر یکسانی داشته باشیم. اگر آنگونه که برخی رسانهها مدعی هستند، توافق حداقلی حاصل شود، به دلیل عمر کمتر از دو سال شاهد دستاوردهای حداقلی آن خواهیم بود و تحریمهای مربوط به اماکن و منطقه با شدت بیشتری تداوم خواهد یافت. در حالت دوم اگر شاهد عدم توافق ایران و 1+4 باشیم، باوجود افزایش فشارها بر تهران، در آینده قطعاً پیشرفت گریز هستهای ایران موجب بازگشت آمریکا به میز مذاکره البته برای امتیازدهی بیشتر خواهد شد. آمریکاییهای گلاویز با روسیه در اوکراین توان درگیری همزمان با ایران و چین را هم ندارند و به همین خاطر برای جلوگیری از فرسایش توانمندیهایشان به دنبال جلبنظر ایران برای حفظ امنیت غرب آسیا، گفتوگوها را ادامه خواهند داد. در میانه این آشفتهبازار طرف غربی، به نظر میرسد ایران از دوران اوج اثرگذاری تحریمها عبور کرده و برای هرگونه سناریویی آماده است. به همین دلیل است که ما با تجربه گذشته کوتاه نیامده و به دنبال گرفتن امتیازات برزمینمانده هستیم و اگر این امتیازات تعلق نگیرد، آنگاه گره کار کورتر خواهد شد.
نظر شما